اقتصاد دانشبنیان در تسخیر دولتمردان
ظهور فناوریهای نوپدید یکی از اصلیترین زمینههای تغییرِ زمینِ بازی در اقتصاد بوده است. این فناوریهای نوپدید بازیگران گذشته را از میدان خارج کرده و فرصت برای ورود بازیگران جدیدتر را فراهم میآورد. اما ظهور فناوریها آنگونه که عجم اوغلو در کتاب تحسینشدة «چرا ملتها شکست میخورند؟» توضیح میدهد، نمیتواند همواره چنین نقشی را ایفا کند. شکلگیری اتحادها و ائتلافها میان بازیگران انحصاری در زمین اقتصاد و سیاست میتواند منجر به ظهور گروههای منفعتی و سیاسی شود و به این ترتیب این گروههای انحصارگر که بر اساس منفعت شکل گرفتهاند؛ قلمرو ورود بازیگران جدید را از طریق ابزارهای متنوع محدود مینمایند.
در این شرایط است که انحصارگران و بازیگران فعلی، با به تاخیر انداختن امکانِ ورود فناوریهای جدید، در عمل امکان شکلگیری و ظهور بازیگران جدید را از بین میبرند. به عنوان مثال زمانی که در یک کشور بازیگران انحصارگر از طریق محدودسازی فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، توسعه فعالیتهای پخش ویدئویی یا شبکه اجتماعی را محدود میسازند؛ در عمل نمیتوان انتظار داشت بازیگران جدیدی از نوع زاکربرگها (مدیر Facebook) یا بنگاههای جدید و خودساختهای مانند Youtube ظهور بیابند. به این ترتیب آن گونه عجم اوغلو توضیح میدهد؛ علیرغم ظهور فناوریهای نوپدید، این امر منجر به ظهور بازیگران اقتصادی جدید نمیشود.
این محدودسازی تنها از طریق در خدمت گرفتن موانع ورود نیست؛ بلکه از طریق مالِ خود کردن ابزارهای تشویقی نیز هست. به عبارت دیگر سیاستهای تشویقی به گونهای توسط بازیگران فعلی طراحی میشوند که در عمل تنها میتواند مشوق بازیگران فعلی و قدیمی شود. به عنوان مثال ابزارهای تشویقی بنگاههای نوپا و فناوریمحور میتواند بهگونهای طراحی شود که ابزاری در خدمت بازیگران فعلی شود.
قانون دانشبنیان در ایران میتواند نمونهای مناسب برای نشان دادن این تحلیل باشد. این قانون که به ظاهر زمینهساز و مشوق توسعة بنگاههای دانشبنیان، خصوصا بنگاههای نوپای فناوریمحور (NTBF) است؛ در عمل ابزاری برای حمایت از نوع خاصی از بنگاهها است. این نوع خاص به زبان سادهتر یعنی بنگاههایی که در طی دوران رشد خود توسط دولتمردان تسخیر شدهاند.
مطالعه جدیدی که در قالب رسالة دکترای خانم صنم فرنودی انجام شده است (و به عنوان داور به مطالعة آن پرداختم) به خوبی نشان میدهد که بررسی شرکتهای رشدیافتة دانشبنیان (یعنی آنهایی که توسط معاونت علمی و فناوری برچسب دانشبنیان خورده است و در دو سال متوالی رشد درآمدی نیز داشتهاند)؛ از یک ویژگی تقریبا کم و بیش مشابه برخوردارند: اتصال به دولتمردان! ... دیدن ادامه
این نتیجهگیری پیامدهایی جدی به همراه دارد؛ که به صورت خلاصه عبارتند از:
- مانعسازی برای ورود برای بازیگران جدید: قانون و رویههای فعلی یعنی بازتولید بازیگران فعلی و ایجاد موانع برای ورود بازیگران جدید به حوزة اقتصاد. به عبارت دیگر تنظیمات نهادی فعلی تنها در اختیار بازیگران قدرتمند فعلی است و این فرآیند بازتولید بیش از هرچیزی مانع ورود ایدههای جدید و مسدودسازی نوآوری است. جای تعجب نیست که بزرگترین شرکتهای فناورمحور فعلی در ایران، در بهترین حالت کپیهایی از نمونههای خارجی هستند. از دیجیکالا (نمونه وطنی آمازون)، اسنپ و تپسی (نمونههای وطنی اوبر)، آپارات (نمونه وطنی یوتیوب) و .... این یعنی مسدود بودن نوآوری و مجوز توسعه دادن به برخی و مانع برخی دیگر شدن.
- عقلانیت شکلگیری ژن خوب: اگر شرکتهای نوپا و آنانکه سودای رشد و جاهطلبی توسعه را در سر دارند؛ به دنبال ژنهای خوب هستند؛ رفتاری کاملا عقلانی و اقتصادی دارند. هیچکس بهتر از یک ژن خوب نمیتواند «وابستگی هوشمندانه به دولت» را تضمین نماید. این که ژن خوب توهم میزند؛ ناشی از همین واقعیت است که ورود ژن خوب به شرکتها اغلب همراه با ایجاد فضای استفاده از مشوقهای دولتی و تضمین تداوم فعالیت و کاهش موانع ورود بوده است. چه ژن خوب به این امر آگاه باشد یا نباشد؛ حضورش در میان سهامداران و مدیران شرکتها، برکاتی از منبع غیب میآورد!
شاید به قول سهراب سپهری باید «جای مردان سیاست بنشانیم درخت»